«پرستاران» پرستار ندارند جدید
«پرستاران» پرستار ندارند جدید

نامگذاری یک روز خاص در تقویم کشور به نام یک صنف اتفاق خوشایندی است که دست کم سالی یک بار هم شده به بهانه آن روز، همگان به یاد فعالان صنف مربوط میافتند، هر چند اگر قرار باشد کاری برایشان انجام نشود.
یکی از این روزها در تقویم کشور به نام روز پرستار نامگذاری شده که بهانه آن هم تولد اسوه صبر ما مسلمانان حضرت زینب(س) است، شاید گزافه نباشد اگر بگوییم پرستاران با کوهی از مشکلاتی که دارند باید هم روز تولد الگوی صبوری را به عنوان روز خودشان گرامی بدارند، چون گویی جز صبر چارهای ندارند.
بیتردید همه ما گذرمان به مراکز درمانی افتاده و اغلب هم از خدمات پرستاری ناراضی هستیم که این نارضایتی به خدمات پرستاران ربطی ندارد و بیشتر به یک فرهنگ عمومی مربوط است.
فرهنگی که همیشه طلبکاریم، فرهنگی که تصور میکنیم پرستاران بیکارند، باوری که فکر میکنیم باید یک پرستار ویژه و تمام وقت برای بیمار ما که برادر، مادر یا فرزندمان است گمارده شود، البته ما منکر وجود کم کاری یا کم فروشی برخی پرستاران نیستیم، اما شمارشان بسیار کمتر از آن است که بشود حتی رفتارشان را به پرستاران یک بخش تعمیم داد چه رسد به اینکه به یک صنف بدبین باشیم.
خلاصه اینکه امروز هم روز پرستار تقویم ما است و مراسم گوناگونی انجام میشود و حرفهای فراوانی در باب اهمیت پرستاری زده میشود، اما ای کاش یک بار هم که شده مسؤولان بنشینند و پرستاران به عنوان سخنران پشت تریبون قرار بگیرند.
از فشردگی کار بگویند، از مشکلات ریز و درشت کاریشان بگویند، از نسبت ظالمانه شمار بیماران به شمار پرستاران بگویند، از چند برابر شدن کارشان پس از اجرای طرح تحول نظام سلامت و...
از شب بیداریهای پی در پی برای پر کردن تعداد شیفت بگویند و از فراموشی قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری که حالا 8 ساله شده است بگویند، آری از دریافت چند ده برابری پزشکان همکارشان بگویند که هر چند در یک کادر درمانی هستند، اما اگر به نسبت خدمات و وظایفی که هر کدامشان برعهده دارند هم قرار باشد پولی پرداخت شود، باز هم چنین ارقامی به دست نخواهد آمد.
آری! باید قبول کنیم که وقتی پرستاری که در حالت استاندارد باید به چند بیمار(5- 4 بیمار) خدمترسانی کند، مجبور است گاهی به سه برابر این تعداد بیمار برسد و حقوقش کمتر از یک نگهبان ساده است باز شاهد پرداختهای میلیونی به پزشکانی است که بجز چند دقیقه برای ویزیت بیمار دیگر گذرشان به بخش نمیافتد و پرستاری که زخم زبان و ناسزاهای بیمار و همراه بیمار را هم باید بشنود با وجود این همه تناقض و تعارض در نگاه و توجه به قشری که بیتردید ستون اصلی نظام درمانی در همه جای دنیا است، چگونه میتواند عاشقانه دل به کار بدهد و بیهیچ کاستی و برابر خواستههای بیماران و همراهانشان خدمترسانی کند.
آری! به نظر میرسد «پرستاری » در کشور ما پرستار ندارد و بیماری است که سالی یک بار و در روز پرستار به عیادتش میروند و باز تا سال دیگر فراموش میشود.